جک بعد از خودکشی ناموفق خواهرش لی لی که دچار بیماری روحی است، شاهد بستری شدن وی در تیمارستان دکتر جیانتی می شود. اما زمانی که در می یابد اجازه ملاقات و حتی تماس تلفنی با خواهرش را ندارد، کم کم دچار ناراحتی و نگرانی شده و تصمیمی خطرناک برای نجات خواهرش می گیرد. جک پس از تظاهر به ناراحتی روحی و دیوانگی به تیمارستان فرستاده می شود.
جک خیلی زود در تیمارستان متوجه می شود که بیماران مورد سو استفاده دکتر برای انجام آزمایشی مخفیانه قرار گرفته اند. آزمایشی که آنها را تبدیل به دیوانه هایی علاقمند به خوردن گوشت انسان می کند...