The characters are appealing, but Saving Grace's slow place and unconvincing mix of spirituality and medicine hold it back.
در اثر یک سانحه رانندگی ریاست بخش جراحی ( چارلی هریس) بیمارستانی در تورنتو به کما می رود…بیمارستان وارد بحران می شود … نامزد و همکارش ( الکس رید) شوکه شده….الکس با کمک یکی از جراحان بخش سعی در نجات جان هریس دارد ….این در حالیست که هریس خود ناظر بر این ماجراست و نمیداند روح شده و یا کابوسی تلخ می بیند….بیماران دکتر هریس چشم انتظارند…. با نبود پزشکشان چه چیز در انتظار دوره درمان آنهاست؟؟آیا الکس و همکارانش موفق خواهند شد ؟… برای زنده نگه داشتن امید چه چالش هایی پیش روی آنهاست؟آیا هریس به زندگی باز خواهد گشت؟….